کسی که دارای نظر و رای صائب است، آگاه، بینا، باریک بین، عارف، بلندنظر، بلندهمت، کسی که جمال و زیبایی را دوست دارد و با نظری پاک از مشاهدۀ آن لذت می برد، برای مثال هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است / عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است (سعدی۲ - ۳۴۱)
کسی که دارای نظر و رای صائب است، آگاه، بینا، باریک بین، عارف، بلندنظر، بلندهمت، کسی که جمال و زیبایی را دوست دارد و با نظری پاک از مشاهدۀ آن لذت می برد، برای مِثال هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است / عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است (سعدی۲ - ۳۴۱)
مطلع، آگاه، برای مثال ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی (حافظ - ۹۷۲)، از پی صاحب خبران است کار / بی خبران را چه غم روزگار (نظامی۱ - ۷۵)، خبرگزار، خبرنگار
مطلع، آگاه، برای مِثال ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی / تا راهرو نباشی کی راهبر شوی (حافظ - ۹۷۲)، از پی صاحب خبران است کار / بی خبران را چه غم روزگار (نظامی۱ - ۷۵)، خبرگزار، خبرنگار
رئیس شرطه: طلحه به سیستان آمد و برادرش عمر صاحب الجیش او بود و صاحب شرط او. (تاریخ سیستان). رجوع به شرطه شود. امیر اسماعیل حسین بن العلاء را که صاحب شرط او بود و حظیرۀ بخارا را وی نهاده بود... به حرب این دزدان فرستاد. (تاریخ بخارا ص 95)
رئیس شُرطه: طلحه به سیستان آمد و برادرش عمر صاحب الجیش او بود و صاحب شرط او. (تاریخ سیستان). رجوع به شرطه شود. امیر اسماعیل حسین بن العلاء را که صاحب شرط او بود و حظیرۀ بخارا را وی نهاده بود... به حرب این دزدان فرستاد. (تاریخ بخارا ص 95)
رازدار. رازنگهدار. محرم اسرار: در مجلس شراب به ابوالفتح حامی که صاحب سرّ وی بود بگفت... (تاریخ بیهقی ص 320). سریر عرش را نعلین او تاج امین وحی و صاحب سرّ معراج. نظامی. صاحب سری عزیزی صدزبان گر بدی آنجا بدادی صلحشان. مولوی
رازدار. رازنگهدار. محرم اسرار: در مجلس شراب به ابوالفتح حامی که صاحب سرّ وی بود بگفت... (تاریخ بیهقی ص 320). سریر عرش را نعلین او تاج امین وحی و صاحب سرّ معراج. نظامی. صاحب سری عزیزی صدزبان گر بدی آنجا بدادی صلحشان. مولوی